loading...

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

نگاهی نو برای اندیشیدن

بازدید : 57
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:43
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قرآن، کتاب هدایت بشر و تنها معجزه‌ی پیامبر گرامی‌اسلام (ص)، از جنبه‌های مختلف اعجاز دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اعجاز بیانی است. خداوند برای هدایت بشریت، واژگان را به گونه‌ای کنار هم چیده که تا کنون، بر سر برخی از مفاهیم آن، بحث و تأمل ادامه دارد؛ گویی راز آن در گنجینه‌ی الهی محفوظ مانده و جز خداوند و کسانی که او اراده کند، بر کسی آشکار نمی‌شود.

با توجه به نظریه‌ی "انکار ترادف در قرآن کریم"، دانشمندان بزرگی همچون ابوهلال عسکری، محمد بن زید اعرابی و عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطئ بر این باورند که در بطن هر واژه‌ی عربی، معنایی نهفته است که در واژه‌ی دیگر یافت نمی‌شود؛ حتی اگر بشر نتواند رابطه‌ی دقیق میان آن‌ها را درک کند. بر این اساس، هیچ واژه‌ای در قرآن را نمی‌توان با واژه‌ای دیگر جایگزین کرد. اینجاست که علم لغت‌شناسی در تفسیر و ترجمه‌ی قرآن و دیگر علوم مرتبط، نقش مهمی‌ایفا می‌کند (عبدالرحمان بنت‌الشاطئ، بی‌تا).

در این نوشتار کوتاه، بر آنیم تا دو واژه‌ی "تبعیت" و "اطاعت" را که در کتاب "فروق اللغه" اثر ابوهلال عسکری و "اعجاز بیانی قرآن" بنت‌الشاطئ به آن اشاره‌ای نشده، مورد بررسی قرار دهیم.

تبعیت:

از ریشه‌ی «ت-ب-ع» است که با مشتقات آن، 174 مرتبه در قرآن مجید به کار رفته است. با بررسی کتاب‌های لغت‌شناسی، به مفاهیمی‌پیرامون «پیروی و دنباله‌روی» برمی‌خوریم، با این تفاوت که در برخی از آن‌ها، تفاوت‌های جزئی مانند «پیروی کردن همچون سایه‌ی فرد یا دنبال کردن ردپای حیوانات (احمد بن فارس، 1404ق)» و «پشت سر کسی راه رفتن (ابن منظور، 711ق)» مشاهده می‌شود. اما نکته‌ی مشترک در تمامی‌این تعاریف، وجود علاقه و اختیار در این پیروی و دنباله‌روی است، که در رفتار یا عملی که انجام می‌شود، صادق است.

اطاعت:

از ریشه‌ی «ط-و-ع» است که همراه با مشتقات آن، 78 مرتبه در قرآن به کار رفته است. جوهری در تاج اللغة می‌گوید: اطاعت در صورتی به کار می‌رود که فرمان و دستور همراه با میل و اختیار باشد، نه از روی اجبار (جوهری، 1404ق). همچنین، احمد بن فارس در مقاییس اللغة معتقد است که این واژه دلالت بر همراهی وفرمان‌پذیری دارد و اگر فرد تسلیم باشد، «مطیع» و فرمان‌بردار نامیده می‌شود (احمد بن فارس، 1404ق).

پاسخ به یک شبهه: با توجه به آیۀ «...لا إکراه فی الدین...» چه ضرورتی در عمل کردن به دین و احکام آن و ولایت پذیری خواهد بود؟

انسان، صاحب اختیار و همراه با قوۀ عقل آفریده شده است و خداوند وی را بدون ابزارهای لازم برای زندگی در زمین عبث و بیهوده رها نکرده است. وی در گزینش دین خود مختار است و از آن زمان که دینی را به رسمیت شناخت، در کیفیت ربوبیت مولا طبق آیۀ «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» باید طبق دستورها اطاعت کند و به عنوان مثالی جالب در این نکته، میتوان شیوۀ عمل به مستحبات را یادآوری کرد که با وجود اختیاری بودن آن، در شریعت نمی‌توان مستحباتی را ساخت و باید طبق قاعده و قانون پیش رفت.

مقایسۀ دو واژه:

با بررسی دقیق این دو واژه، وجود میل، رغبت و اختیار در هر دو به چشم می‌خورد اما چیزی که این دو را از هم متمایز می‌کند. وجود علاقه در تبعیت است. همچنین با توجه به کاربرد آن در قرآن، تفاوت شان در مولفۀ رتبه و درجه است، بدان معنا که در اطاعت، مطاع باید در درجه و مقام بالاتری نسبت به مطیع قرار گیرد. اما در تبعیتچنین مؤلفه‌های ملاک نیست و به تَبع آن نیز، وجود یک فرمان و دستور نیز شرط نمی‌باشد. علاوه برآن، وجود توالی و استمرار در تبعیت شرطاست در حالی‌که در اطاعت چنین نیست. همچنین در تبعیت تسلیم بیچون و چرا نیز مطرح است (ساروی،138۲ ). چراکه وجود عشق، علاقه،توالی و استمرار موجب می‌شود تا تابع به حقانیت متبوع، پی ببرد.

نکتۀ جالبی که در رابطۀ میان این دو واژه در گسترۀ شبکۀ معنایی قرآن به چشم می‌خورد این است که خداوند در ابتدا بنده‌اش را به انجامدستورهای الهی دستور می‌دهد و آنگاه با توجه به عشق و علاقهٔ ایجاد شده، وی را به تبعیت دعوت میکند و در واقع این روش تدریجی درآیات و همچنین نزول قرآن نیز، به چشم می‌خورد.


منابع:

١)قرآن کریم، ترجمۀ فولادوند.

۲) ابن فارس، اجمد بن فارس (٣۹۵ق). معجم مقاییس اللغة. بیروت: دارالفکر (۱٣۹۹ق).

٣) ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. بیروت: دار صادر (بیتا)

۴) بنت الشاطی، عایشه (بیتا). العجاز البیانی للقرآن. ترجمه:

حسین صابری (١٣٧۶). تهران:شرکت انتشارات علمی

فرهنگی.

۵) پیشه فر، جعفر (١٣٨٨) اطاعت از منظر قرآن. نشریه دایرة المعارف قرآن، ش٣.

۶) جوهری، اسماعیل بن حماد (٣٩٣ق). الصحاح تاج اللغة و

صحاح العربیة. بیروت – لبنان: دار العلم للمالیین (١۴٠٧.ق)

۷) ساروی،پریچهر.) (۱٣٨٢) تبعیت از دیدگاه قرآن. نشریه

معرفت، ش۷۳.

٨) قرشی بنابی، علی اکبر (۱۳۰٧) قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.


انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110

بازدید : 55
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:43
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قسمت دوم

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «ص» (کبر، علت امتناع شیطان و کافران از امتثال امر الهی)

اولین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «ص» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس ترتیب نزول، در ردیف سی‌وهشتم قرار گرفته است (معرفت، 1380، ص 90).

در این سوره، گفتار حول محور رسول خدا (ص) و ستیزه با قرآن شکل گرفته است. مشرکان از اینکه «ذکر» بر شخصی از میان خودشان نازل شده که آنان را بیم دهد، تعجب کردند و با پیام اصلی آن، یعنی دعوت به توحید در الوهیت، به مخالفت برخاستند و در این راه با یکدیگر متحد شدند.

با بیان قصه خلقت آدم و عناد شیطان با انسان، ریشه این عناد را استکبار و خودبرتربینی معرفی می‌کند (آیات 65-88) (همو، 1394، ص 180)؛ ویژگی‌ای که در کافران با عنوان «عزة» و «شقاق» در آیه دوم همین سوره به‌عنوان ریشه دشمنی با قرآن و پیامبر یاد شده است.

آیات 71-83 این سوره به داستان حضرت آدم اشاره دارد. هنگامی‌که خلقت انسان با ترکیب روح الهی و جسم خاکی به پایان رسید و به علت عظمتی که این روح داشت، خداوند دستور به سجده داد، تمامی‌ملائکه بر حضرت آدم سجده کردند، اما تنها شیطان بود که از این فرمان سر باز زد و در ردیف کافران قرار گرفت (ص: 73-74).

همان‌گونه که شیطان به خاطر استکبار از پذیرفتن سجده بر آدم امتناع کرد (ص: 74-75) و علت عدم سجودش را شرافت ذاتی خود و پستی خلقت آدم دانست (ص: 75-76)، خداوند نیز علت امتناع مستکبران از اطاعت و پرستش خود را داشتن احساس برتری و خودبزرگ‌بینی بیان می‌کند (ص: 8). این روحیه موجب شده که آنان به حقانیت قرآن اعتراف نکنند، هرچند نسبت به آن یقین داشته باشند. این سرکشی را ادامه می‌دهند تا زمانی که عذاب الهی را بچشند (طباطبایی، 1378، ج 17، ص 280).

مشرکان مکه، پیامبر را ساحر و دروغگو خواندند و از اینکه فرستاده‌ای از طرف خدا از میان جنس بشر برگزیده شده است، تعجب کردند. علت این تهمت آن بود که پیامبر اکرم (ص) نظام شرک را بر هم زد و با کنار زدن خدایان دروغین، تنها بر معبود واحد و یگانه تأکید کرد. این امر برای کافران مکه تعجب‌آور بود. آنان که دعوت پیامبر را مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌دانستند، میان مردم رفتند و آنان را به پیروی از روش‌های گذشته و پایداری در عبادت معبودان خیالی فرمان دادند و اعلام کردند که این تصمیم، مورد توافق بزرگان و رؤسای قبایل است.

آخرین بخش از تهمت‌های مشرکان و گروه‌های هم‌سو، این بود که باوجود اشراف، صاحبان قدرت و رؤسای قبایل، چرا وحی باید بر پیامبر نازل شود؟ آنان خود را برتر از پیامبر می‌دانستند (بهجت‌پور، 1390، ج 2، ص 272).

نویسندگان : سمیه عمادی خاندانی،رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه علمی‌پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

بازدید : 27
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قرآن، کتاب هدایت بشر و تنها معجزه‌ی پیامبر گرامی‌اسلام (ص)، از جنبه‌های مختلف اعجاز دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اعجاز بیانی است. خداوند برای هدایت بشریت، واژگان را به گونه‌ای کنار هم چیده که تا کنون، بر سر برخی از مفاهیم آن، بحث و تأمل ادامه دارد؛ گویی راز آن در گنجینه‌ی الهی محفوظ مانده و جز خداوند و کسانی که او اراده کند، بر کسی آشکار نمی‌شود.

با توجه به نظریه‌ی "انکار ترادف در قرآن کریم"، دانشمندان بزرگی همچون ابوهلال عسکری، محمد بن زید اعرابی و عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطئ بر این باورند که در بطن هر واژه‌ی عربی، معنایی نهفته است که در واژه‌ی دیگر یافت نمی‌شود؛ حتی اگر بشر نتواند رابطه‌ی دقیق میان آن‌ها را درک کند. بر این اساس، هیچ واژه‌ای در قرآن را نمی‌توان با واژه‌ای دیگر جایگزین کرد. اینجاست که علم لغت‌شناسی در تفسیر و ترجمه‌ی قرآن و دیگر علوم مرتبط، نقش مهمی‌ایفا می‌کند (عبدالرحمان بنت‌الشاطئ، بی‌تا).

در این نوشتار کوتاه، بر آنیم تا دو واژه‌ی "تبعیت" و "اطاعت" را که در کتاب "فروق اللغه" اثر ابوهلال عسکری و "اعجاز بیانی قرآن" بنت‌الشاطئ به آن اشاره‌ای نشده، مورد بررسی قرار دهیم.

تبعیت:

از ریشه‌ی «ت-ب-ع» است که با مشتقات آن، 174 مرتبه در قرآن مجید به کار رفته است. با بررسی کتاب‌های لغت‌شناسی، به مفاهیمی‌پیرامون «پیروی و دنباله‌روی» برمی‌خوریم، با این تفاوت که در برخی از آن‌ها، تفاوت‌های جزئی مانند «پیروی کردن همچون سایه‌ی فرد یا دنبال کردن ردپای حیوانات (احمد بن فارس، 1404ق)» و «پشت سر کسی راه رفتن (ابن منظور، 711ق)» مشاهده می‌شود. اما نکته‌ی مشترک در تمامی‌این تعاریف، وجود علاقه و اختیار در این پیروی و دنباله‌روی است، که در رفتار یا عملی که انجام می‌شود، صادق است.

اطاعت:

از ریشه‌ی «ط-و-ع» است که همراه با مشتقات آن، 78 مرتبه در قرآن به کار رفته است. جوهری در تاج اللغة می‌گوید: اطاعت در صورتی به کار می‌رود که فرمان و دستور همراه با میل و اختیار باشد، نه از روی اجبار (جوهری، 1404ق). همچنین، احمد بن فارس در مقاییس اللغة معتقد است که این واژه دلالت بر همراهی وفرمان‌پذیری دارد و اگر فرد تسلیم باشد، «مطیع» و فرمان‌بردار نامیده می‌شود (احمد بن فارس، 1404ق).

پاسخ به یک شبهه: با توجه به آیۀ «...لا إکراه فی الدین...» چه ضرورتی در عمل کردن به دین و احکام آن و ولایت پذیری خواهد بود؟

انسان، صاحب اختیار و همراه با قوۀ عقل آفریده شده است و خداوند وی را بدون ابزارهای لازم برای زندگی در زمین عبث و بیهوده رها نکرده است. وی در گزینش دین خود مختار است و از آن زمان که دینی را به رسمیت شناخت، در کیفیت ربوبیت مولا طبق آیۀ «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» باید طبق دستورها اطاعت کند و به عنوان مثالی جالب در این نکته، میتوان شیوۀ عمل به مستحبات را یادآوری کرد که با وجود اختیاری بودن آن، در شریعت نمی‌توان مستحباتی را ساخت و باید طبق قاعده و قانون پیش رفت.

مقایسۀ دو واژه:

با بررسی دقیق این دو واژه، وجود میل، رغبت و اختیار در هر دو به چشم می‌خورد اما چیزی که این دو را از هم متمایز می‌کند. وجود علاقه در تبعیت است. همچنین با توجه به کاربرد آن در قرآن، تفاوت شان در مولفۀ رتبه و درجه است، بدان معنا که در اطاعت، مطاع باید در درجه و مقام بالاتری نسبت به مطیع قرار گیرد. اما در تبعیتچنین مؤلفه‌های ملاک نیست و به تَبع آن نیز، وجود یک فرمان و دستور نیز شرط نمی‌باشد. علاوه برآن، وجود توالی و استمرار در تبعیت شرطاست در حالی‌که در اطاعت چنین نیست. همچنین در تبعیت تسلیم بیچون و چرا نیز مطرح است (ساروی،138۲ ). چراکه وجود عشق، علاقه،توالی و استمرار موجب می‌شود تا تابع به حقانیت متبوع، پی ببرد.

نکتۀ جالبی که در رابطۀ میان این دو واژه در گسترۀ شبکۀ معنایی قرآن به چشم می‌خورد این است که خداوند در ابتدا بنده‌اش را به انجامدستورهای الهی دستور می‌دهد و آنگاه با توجه به عشق و علاقهٔ ایجاد شده، وی را به تبعیت دعوت میکند و در واقع این روش تدریجی درآیات و همچنین نزول قرآن نیز، به چشم می‌خورد.


منابع:

١)قرآن کریم، ترجمۀ فولادوند.

۲) ابن فارس، اجمد بن فارس (٣۹۵ق). معجم مقاییس اللغة. بیروت: دارالفکر (۱٣۹۹ق).

٣) ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. بیروت: دار صادر (بیتا)

۴) بنت الشاطی، عایشه (بیتا). العجاز البیانی للقرآن. ترجمه:

حسین صابری (١٣٧۶). تهران:شرکت انتشارات علمی

فرهنگی.

۵) پیشه فر، جعفر (١٣٨٨) اطاعت از منظر قرآن. نشریه دایرة المعارف قرآن، ش٣.

۶) جوهری، اسماعیل بن حماد (٣٩٣ق). الصحاح تاج اللغة و

صحاح العربیة. بیروت – لبنان: دار العلم للمالیین (١۴٠٧.ق)

۷) ساروی،پریچهر.) (۱٣٨٢) تبعیت از دیدگاه قرآن. نشریه

معرفت، ش۷۳.

٨) قرشی بنابی، علی اکبر (۱۳۰٧) قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.


انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110

بازدید : 25
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قسمت دوم

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «ص» (کبر، علت امتناع شیطان و کافران از امتثال امر الهی)

اولین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «ص» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس ترتیب نزول، در ردیف سی‌وهشتم قرار گرفته است (معرفت، 1380، ص 90).

در این سوره، گفتار حول محور رسول خدا (ص) و ستیزه با قرآن شکل گرفته است. مشرکان از اینکه «ذکر» بر شخصی از میان خودشان نازل شده که آنان را بیم دهد، تعجب کردند و با پیام اصلی آن، یعنی دعوت به توحید در الوهیت، به مخالفت برخاستند و در این راه با یکدیگر متحد شدند.

با بیان قصه خلقت آدم و عناد شیطان با انسان، ریشه این عناد را استکبار و خودبرتربینی معرفی می‌کند (آیات 65-88) (همو، 1394، ص 180)؛ ویژگی‌ای که در کافران با عنوان «عزة» و «شقاق» در آیه دوم همین سوره به‌عنوان ریشه دشمنی با قرآن و پیامبر یاد شده است.

آیات 71-83 این سوره به داستان حضرت آدم اشاره دارد. هنگامی‌که خلقت انسان با ترکیب روح الهی و جسم خاکی به پایان رسید و به علت عظمتی که این روح داشت، خداوند دستور به سجده داد، تمامی‌ملائکه بر حضرت آدم سجده کردند، اما تنها شیطان بود که از این فرمان سر باز زد و در ردیف کافران قرار گرفت (ص: 73-74).

همان‌گونه که شیطان به خاطر استکبار از پذیرفتن سجده بر آدم امتناع کرد (ص: 74-75) و علت عدم سجودش را شرافت ذاتی خود و پستی خلقت آدم دانست (ص: 75-76)، خداوند نیز علت امتناع مستکبران از اطاعت و پرستش خود را داشتن احساس برتری و خودبزرگ‌بینی بیان می‌کند (ص: 8). این روحیه موجب شده که آنان به حقانیت قرآن اعتراف نکنند، هرچند نسبت به آن یقین داشته باشند. این سرکشی را ادامه می‌دهند تا زمانی که عذاب الهی را بچشند (طباطبایی، 1378، ج 17، ص 280).

مشرکان مکه، پیامبر را ساحر و دروغگو خواندند و از اینکه فرستاده‌ای از طرف خدا از میان جنس بشر برگزیده شده است، تعجب کردند. علت این تهمت آن بود که پیامبر اکرم (ص) نظام شرک را بر هم زد و با کنار زدن خدایان دروغین، تنها بر معبود واحد و یگانه تأکید کرد. این امر برای کافران مکه تعجب‌آور بود. آنان که دعوت پیامبر را مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌دانستند، میان مردم رفتند و آنان را به پیروی از روش‌های گذشته و پایداری در عبادت معبودان خیالی فرمان دادند و اعلام کردند که این تصمیم، مورد توافق بزرگان و رؤسای قبایل است.

آخرین بخش از تهمت‌های مشرکان و گروه‌های هم‌سو، این بود که باوجود اشراف، صاحبان قدرت و رؤسای قبایل، چرا وحی باید بر پیامبر نازل شود؟ آنان خود را برتر از پیامبر می‌دانستند (بهجت‌پور، 1390، ج 2، ص 272).

نویسندگان : سمیه عمادی خاندانی،رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه علمی‌پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

بازدید : 27
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قرآن، کتاب هدایت بشر و تنها معجزه‌ی پیامبر گرامی‌اسلام (ص)، از جنبه‌های مختلف اعجاز دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اعجاز بیانی است. خداوند برای هدایت بشریت، واژگان را به گونه‌ای کنار هم چیده که تا کنون، بر سر برخی از مفاهیم آن، بحث و تأمل ادامه دارد؛ گویی راز آن در گنجینه‌ی الهی محفوظ مانده و جز خداوند و کسانی که او اراده کند، بر کسی آشکار نمی‌شود.

با توجه به نظریه‌ی "انکار ترادف در قرآن کریم"، دانشمندان بزرگی همچون ابوهلال عسکری، محمد بن زید اعرابی و عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطئ بر این باورند که در بطن هر واژه‌ی عربی، معنایی نهفته است که در واژه‌ی دیگر یافت نمی‌شود؛ حتی اگر بشر نتواند رابطه‌ی دقیق میان آن‌ها را درک کند. بر این اساس، هیچ واژه‌ای در قرآن را نمی‌توان با واژه‌ای دیگر جایگزین کرد. اینجاست که علم لغت‌شناسی در تفسیر و ترجمه‌ی قرآن و دیگر علوم مرتبط، نقش مهمی‌ایفا می‌کند (عبدالرحمان بنت‌الشاطئ، بی‌تا).

در این نوشتار کوتاه، بر آنیم تا دو واژه‌ی "تبعیت" و "اطاعت" را که در کتاب "فروق اللغه" اثر ابوهلال عسکری و "اعجاز بیانی قرآن" بنت‌الشاطئ به آن اشاره‌ای نشده، مورد بررسی قرار دهیم.

تبعیت:

از ریشه‌ی «ت-ب-ع» است که با مشتقات آن، 174 مرتبه در قرآن مجید به کار رفته است. با بررسی کتاب‌های لغت‌شناسی، به مفاهیمی‌پیرامون «پیروی و دنباله‌روی» برمی‌خوریم، با این تفاوت که در برخی از آن‌ها، تفاوت‌های جزئی مانند «پیروی کردن همچون سایه‌ی فرد یا دنبال کردن ردپای حیوانات (احمد بن فارس، 1404ق)» و «پشت سر کسی راه رفتن (ابن منظور، 711ق)» مشاهده می‌شود. اما نکته‌ی مشترک در تمامی‌این تعاریف، وجود علاقه و اختیار در این پیروی و دنباله‌روی است، که در رفتار یا عملی که انجام می‌شود، صادق است.

اطاعت:

از ریشه‌ی «ط-و-ع» است که همراه با مشتقات آن، 78 مرتبه در قرآن به کار رفته است. جوهری در تاج اللغة می‌گوید: اطاعت در صورتی به کار می‌رود که فرمان و دستور همراه با میل و اختیار باشد، نه از روی اجبار (جوهری، 1404ق). همچنین، احمد بن فارس در مقاییس اللغة معتقد است که این واژه دلالت بر همراهی وفرمان‌پذیری دارد و اگر فرد تسلیم باشد، «مطیع» و فرمان‌بردار نامیده می‌شود (احمد بن فارس، 1404ق).

پاسخ به یک شبهه: با توجه به آیۀ «...لا إکراه فی الدین...» چه ضرورتی در عمل کردن به دین و احکام آن و ولایت پذیری خواهد بود؟

انسان، صاحب اختیار و همراه با قوۀ عقل آفریده شده است و خداوند وی را بدون ابزارهای لازم برای زندگی در زمین عبث و بیهوده رها نکرده است. وی در گزینش دین خود مختار است و از آن زمان که دینی را به رسمیت شناخت، در کیفیت ربوبیت مولا طبق آیۀ «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» باید طبق دستورها اطاعت کند و به عنوان مثالی جالب در این نکته، میتوان شیوۀ عمل به مستحبات را یادآوری کرد که با وجود اختیاری بودن آن، در شریعت نمی‌توان مستحباتی را ساخت و باید طبق قاعده و قانون پیش رفت.

مقایسۀ دو واژه:

با بررسی دقیق این دو واژه، وجود میل، رغبت و اختیار در هر دو به چشم می‌خورد اما چیزی که این دو را از هم متمایز می‌کند. وجود علاقه در تبعیت است. همچنین با توجه به کاربرد آن در قرآن، تفاوت شان در مولفۀ رتبه و درجه است، بدان معنا که در اطاعت، مطاع باید در درجه و مقام بالاتری نسبت به مطیع قرار گیرد. اما در تبعیتچنین مؤلفه‌های ملاک نیست و به تَبع آن نیز، وجود یک فرمان و دستور نیز شرط نمی‌باشد. علاوه برآن، وجود توالی و استمرار در تبعیت شرطاست در حالی‌که در اطاعت چنین نیست. همچنین در تبعیت تسلیم بیچون و چرا نیز مطرح است (ساروی،138۲ ). چراکه وجود عشق، علاقه،توالی و استمرار موجب می‌شود تا تابع به حقانیت متبوع، پی ببرد.

نکتۀ جالبی که در رابطۀ میان این دو واژه در گسترۀ شبکۀ معنایی قرآن به چشم می‌خورد این است که خداوند در ابتدا بنده‌اش را به انجامدستورهای الهی دستور می‌دهد و آنگاه با توجه به عشق و علاقهٔ ایجاد شده، وی را به تبعیت دعوت میکند و در واقع این روش تدریجی درآیات و همچنین نزول قرآن نیز، به چشم می‌خورد.


منابع:

١)قرآن کریم، ترجمۀ فولادوند.

۲) ابن فارس، اجمد بن فارس (٣۹۵ق). معجم مقاییس اللغة. بیروت: دارالفکر (۱٣۹۹ق).

٣) ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. بیروت: دار صادر (بیتا)

۴) بنت الشاطی، عایشه (بیتا). العجاز البیانی للقرآن. ترجمه:

حسین صابری (١٣٧۶). تهران:شرکت انتشارات علمی

فرهنگی.

۵) پیشه فر، جعفر (١٣٨٨) اطاعت از منظر قرآن. نشریه دایرة المعارف قرآن، ش٣.

۶) جوهری، اسماعیل بن حماد (٣٩٣ق). الصحاح تاج اللغة و

صحاح العربیة. بیروت – لبنان: دار العلم للمالیین (١۴٠٧.ق)

۷) ساروی،پریچهر.) (۱٣٨٢) تبعیت از دیدگاه قرآن. نشریه

معرفت، ش۷۳.

٨) قرشی بنابی، علی اکبر (۱۳۰٧) قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.


انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110

بازدید : 55
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قسمت دوم

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «ص» (کبر، علت امتناع شیطان و کافران از امتثال امر الهی)

اولین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «ص» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس ترتیب نزول، در ردیف سی‌وهشتم قرار گرفته است (معرفت، 1380، ص 90).

در این سوره، گفتار حول محور رسول خدا (ص) و ستیزه با قرآن شکل گرفته است. مشرکان از اینکه «ذکر» بر شخصی از میان خودشان نازل شده که آنان را بیم دهد، تعجب کردند و با پیام اصلی آن، یعنی دعوت به توحید در الوهیت، به مخالفت برخاستند و در این راه با یکدیگر متحد شدند.

با بیان قصه خلقت آدم و عناد شیطان با انسان، ریشه این عناد را استکبار و خودبرتربینی معرفی می‌کند (آیات 65-88) (همو، 1394، ص 180)؛ ویژگی‌ای که در کافران با عنوان «عزة» و «شقاق» در آیه دوم همین سوره به‌عنوان ریشه دشمنی با قرآن و پیامبر یاد شده است.

آیات 71-83 این سوره به داستان حضرت آدم اشاره دارد. هنگامی‌که خلقت انسان با ترکیب روح الهی و جسم خاکی به پایان رسید و به علت عظمتی که این روح داشت، خداوند دستور به سجده داد، تمامی‌ملائکه بر حضرت آدم سجده کردند، اما تنها شیطان بود که از این فرمان سر باز زد و در ردیف کافران قرار گرفت (ص: 73-74).

همان‌گونه که شیطان به خاطر استکبار از پذیرفتن سجده بر آدم امتناع کرد (ص: 74-75) و علت عدم سجودش را شرافت ذاتی خود و پستی خلقت آدم دانست (ص: 75-76)، خداوند نیز علت امتناع مستکبران از اطاعت و پرستش خود را داشتن احساس برتری و خودبزرگ‌بینی بیان می‌کند (ص: 8). این روحیه موجب شده که آنان به حقانیت قرآن اعتراف نکنند، هرچند نسبت به آن یقین داشته باشند. این سرکشی را ادامه می‌دهند تا زمانی که عذاب الهی را بچشند (طباطبایی، 1378، ج 17، ص 280).

مشرکان مکه، پیامبر را ساحر و دروغگو خواندند و از اینکه فرستاده‌ای از طرف خدا از میان جنس بشر برگزیده شده است، تعجب کردند. علت این تهمت آن بود که پیامبر اکرم (ص) نظام شرک را بر هم زد و با کنار زدن خدایان دروغین، تنها بر معبود واحد و یگانه تأکید کرد. این امر برای کافران مکه تعجب‌آور بود. آنان که دعوت پیامبر را مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌دانستند، میان مردم رفتند و آنان را به پیروی از روش‌های گذشته و پایداری در عبادت معبودان خیالی فرمان دادند و اعلام کردند که این تصمیم، مورد توافق بزرگان و رؤسای قبایل است.

آخرین بخش از تهمت‌های مشرکان و گروه‌های هم‌سو، این بود که باوجود اشراف، صاحبان قدرت و رؤسای قبایل، چرا وحی باید بر پیامبر نازل شود؟ آنان خود را برتر از پیامبر می‌دانستند (بهجت‌پور، 1390، ج 2، ص 272).

نویسندگان : سمیه عمادی خاندانی،رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه علمی‌پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

بازدید : 27
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:28
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قرآن، کتاب هدایت بشر و تنها معجزه‌ی پیامبر گرامی‌اسلام (ص)، از جنبه‌های مختلف اعجاز دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اعجاز بیانی است. خداوند برای هدایت بشریت، واژگان را به گونه‌ای کنار هم چیده که تا کنون، بر سر برخی از مفاهیم آن، بحث و تأمل ادامه دارد؛ گویی راز آن در گنجینه‌ی الهی محفوظ مانده و جز خداوند و کسانی که او اراده کند، بر کسی آشکار نمی‌شود.

با توجه به نظریه‌ی "انکار ترادف در قرآن کریم"، دانشمندان بزرگی همچون ابوهلال عسکری، محمد بن زید اعرابی و عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطئ بر این باورند که در بطن هر واژه‌ی عربی، معنایی نهفته است که در واژه‌ی دیگر یافت نمی‌شود؛ حتی اگر بشر نتواند رابطه‌ی دقیق میان آن‌ها را درک کند. بر این اساس، هیچ واژه‌ای در قرآن را نمی‌توان با واژه‌ای دیگر جایگزین کرد. اینجاست که علم لغت‌شناسی در تفسیر و ترجمه‌ی قرآن و دیگر علوم مرتبط، نقش مهمی‌ایفا می‌کند (عبدالرحمان بنت‌الشاطئ، بی‌تا).

در این نوشتار کوتاه، بر آنیم تا دو واژه‌ی "تبعیت" و "اطاعت" را که در کتاب "فروق اللغه" اثر ابوهلال عسکری و "اعجاز بیانی قرآن" بنت‌الشاطئ به آن اشاره‌ای نشده، مورد بررسی قرار دهیم.

تبعیت:

از ریشه‌ی «ت-ب-ع» است که با مشتقات آن، 174 مرتبه در قرآن مجید به کار رفته است. با بررسی کتاب‌های لغت‌شناسی، به مفاهیمی‌پیرامون «پیروی و دنباله‌روی» برمی‌خوریم، با این تفاوت که در برخی از آن‌ها، تفاوت‌های جزئی مانند «پیروی کردن همچون سایه‌ی فرد یا دنبال کردن ردپای حیوانات (احمد بن فارس، 1404ق)» و «پشت سر کسی راه رفتن (ابن منظور، 711ق)» مشاهده می‌شود. اما نکته‌ی مشترک در تمامی‌این تعاریف، وجود علاقه و اختیار در این پیروی و دنباله‌روی است، که در رفتار یا عملی که انجام می‌شود، صادق است.

اطاعت:

از ریشه‌ی «ط-و-ع» است که همراه با مشتقات آن، 78 مرتبه در قرآن به کار رفته است. جوهری در تاج اللغة می‌گوید: اطاعت در صورتی به کار می‌رود که فرمان و دستور همراه با میل و اختیار باشد، نه از روی اجبار (جوهری، 1404ق). همچنین، احمد بن فارس در مقاییس اللغة معتقد است که این واژه دلالت بر همراهی وفرمان‌پذیری دارد و اگر فرد تسلیم باشد، «مطیع» و فرمان‌بردار نامیده می‌شود (احمد بن فارس، 1404ق).

پاسخ به یک شبهه: با توجه به آیۀ «...لا إکراه فی الدین...» چه ضرورتی در عمل کردن به دین و احکام آن و ولایت پذیری خواهد بود؟

انسان، صاحب اختیار و همراه با قوۀ عقل آفریده شده است و خداوند وی را بدون ابزارهای لازم برای زندگی در زمین عبث و بیهوده رها نکرده است. وی در گزینش دین خود مختار است و از آن زمان که دینی را به رسمیت شناخت، در کیفیت ربوبیت مولا طبق آیۀ «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» باید طبق دستورها اطاعت کند و به عنوان مثالی جالب در این نکته، میتوان شیوۀ عمل به مستحبات را یادآوری کرد که با وجود اختیاری بودن آن، در شریعت نمی‌توان مستحباتی را ساخت و باید طبق قاعده و قانون پیش رفت.

مقایسۀ دو واژه:

با بررسی دقیق این دو واژه، وجود میل، رغبت و اختیار در هر دو به چشم می‌خورد اما چیزی که این دو را از هم متمایز می‌کند. وجود علاقه در تبعیت است. همچنین با توجه به کاربرد آن در قرآن، تفاوت شان در مولفۀ رتبه و درجه است، بدان معنا که در اطاعت، مطاع باید در درجه و مقام بالاتری نسبت به مطیع قرار گیرد. اما در تبعیتچنین مؤلفه‌های ملاک نیست و به تَبع آن نیز، وجود یک فرمان و دستور نیز شرط نمی‌باشد. علاوه برآن، وجود توالی و استمرار در تبعیت شرطاست در حالی‌که در اطاعت چنین نیست. همچنین در تبعیت تسلیم بیچون و چرا نیز مطرح است (ساروی،138۲ ). چراکه وجود عشق، علاقه،توالی و استمرار موجب می‌شود تا تابع به حقانیت متبوع، پی ببرد.

نکتۀ جالبی که در رابطۀ میان این دو واژه در گسترۀ شبکۀ معنایی قرآن به چشم می‌خورد این است که خداوند در ابتدا بنده‌اش را به انجامدستورهای الهی دستور می‌دهد و آنگاه با توجه به عشق و علاقهٔ ایجاد شده، وی را به تبعیت دعوت میکند و در واقع این روش تدریجی درآیات و همچنین نزول قرآن نیز، به چشم می‌خورد.


منابع:

١)قرآن کریم، ترجمۀ فولادوند.

۲) ابن فارس، اجمد بن فارس (٣۹۵ق). معجم مقاییس اللغة. بیروت: دارالفکر (۱٣۹۹ق).

٣) ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. بیروت: دار صادر (بیتا)

۴) بنت الشاطی، عایشه (بیتا). العجاز البیانی للقرآن. ترجمه:

حسین صابری (١٣٧۶). تهران:شرکت انتشارات علمی

فرهنگی.

۵) پیشه فر، جعفر (١٣٨٨) اطاعت از منظر قرآن. نشریه دایرة المعارف قرآن، ش٣.

۶) جوهری، اسماعیل بن حماد (٣٩٣ق). الصحاح تاج اللغة و

صحاح العربیة. بیروت – لبنان: دار العلم للمالیین (١۴٠٧.ق)

۷) ساروی،پریچهر.) (۱٣٨٢) تبعیت از دیدگاه قرآن. نشریه

معرفت، ش۷۳.

٨) قرشی بنابی، علی اکبر (۱۳۰٧) قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.


انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110

بازدید : 25
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:28
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قسمت دوم

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «ص» (کبر، علت امتناع شیطان و کافران از امتثال امر الهی)

اولین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «ص» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس ترتیب نزول، در ردیف سی‌وهشتم قرار گرفته است (معرفت، 1380، ص 90).

در این سوره، گفتار حول محور رسول خدا (ص) و ستیزه با قرآن شکل گرفته است. مشرکان از اینکه «ذکر» بر شخصی از میان خودشان نازل شده که آنان را بیم دهد، تعجب کردند و با پیام اصلی آن، یعنی دعوت به توحید در الوهیت، به مخالفت برخاستند و در این راه با یکدیگر متحد شدند.

با بیان قصه خلقت آدم و عناد شیطان با انسان، ریشه این عناد را استکبار و خودبرتربینی معرفی می‌کند (آیات 65-88) (همو، 1394، ص 180)؛ ویژگی‌ای که در کافران با عنوان «عزة» و «شقاق» در آیه دوم همین سوره به‌عنوان ریشه دشمنی با قرآن و پیامبر یاد شده است.

آیات 71-83 این سوره به داستان حضرت آدم اشاره دارد. هنگامی‌که خلقت انسان با ترکیب روح الهی و جسم خاکی به پایان رسید و به علت عظمتی که این روح داشت، خداوند دستور به سجده داد، تمامی‌ملائکه بر حضرت آدم سجده کردند، اما تنها شیطان بود که از این فرمان سر باز زد و در ردیف کافران قرار گرفت (ص: 73-74).

همان‌گونه که شیطان به خاطر استکبار از پذیرفتن سجده بر آدم امتناع کرد (ص: 74-75) و علت عدم سجودش را شرافت ذاتی خود و پستی خلقت آدم دانست (ص: 75-76)، خداوند نیز علت امتناع مستکبران از اطاعت و پرستش خود را داشتن احساس برتری و خودبزرگ‌بینی بیان می‌کند (ص: 8). این روحیه موجب شده که آنان به حقانیت قرآن اعتراف نکنند، هرچند نسبت به آن یقین داشته باشند. این سرکشی را ادامه می‌دهند تا زمانی که عذاب الهی را بچشند (طباطبایی، 1378، ج 17، ص 280).

مشرکان مکه، پیامبر را ساحر و دروغگو خواندند و از اینکه فرستاده‌ای از طرف خدا از میان جنس بشر برگزیده شده است، تعجب کردند. علت این تهمت آن بود که پیامبر اکرم (ص) نظام شرک را بر هم زد و با کنار زدن خدایان دروغین، تنها بر معبود واحد و یگانه تأکید کرد. این امر برای کافران مکه تعجب‌آور بود. آنان که دعوت پیامبر را مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌دانستند، میان مردم رفتند و آنان را به پیروی از روش‌های گذشته و پایداری در عبادت معبودان خیالی فرمان دادند و اعلام کردند که این تصمیم، مورد توافق بزرگان و رؤسای قبایل است.

آخرین بخش از تهمت‌های مشرکان و گروه‌های هم‌سو، این بود که باوجود اشراف، صاحبان قدرت و رؤسای قبایل، چرا وحی باید بر پیامبر نازل شود؟ آنان خود را برتر از پیامبر می‌دانستند (بهجت‌پور، 1390، ج 2، ص 272).

نویسندگان : سمیه عمادی خاندانی،رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه علمی‌پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

بازدید : 26
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قرآن، کتاب هدایت بشر و تنها معجزه‌ی پیامبر گرامی‌اسلام (ص)، از جنبه‌های مختلف اعجاز دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، اعجاز بیانی است. خداوند برای هدایت بشریت، واژگان را به گونه‌ای کنار هم چیده که تا کنون، بر سر برخی از مفاهیم آن، بحث و تأمل ادامه دارد؛ گویی راز آن در گنجینه‌ی الهی محفوظ مانده و جز خداوند و کسانی که او اراده کند، بر کسی آشکار نمی‌شود.

با توجه به نظریه‌ی "انکار ترادف در قرآن کریم"، دانشمندان بزرگی همچون ابوهلال عسکری، محمد بن زید اعرابی و عایشه عبدالرحمان بنت‌الشاطئ بر این باورند که در بطن هر واژه‌ی عربی، معنایی نهفته است که در واژه‌ی دیگر یافت نمی‌شود؛ حتی اگر بشر نتواند رابطه‌ی دقیق میان آن‌ها را درک کند. بر این اساس، هیچ واژه‌ای در قرآن را نمی‌توان با واژه‌ای دیگر جایگزین کرد. اینجاست که علم لغت‌شناسی در تفسیر و ترجمه‌ی قرآن و دیگر علوم مرتبط، نقش مهمی‌ایفا می‌کند (عبدالرحمان بنت‌الشاطئ، بی‌تا).

در این نوشتار کوتاه، بر آنیم تا دو واژه‌ی "تبعیت" و "اطاعت" را که در کتاب "فروق اللغه" اثر ابوهلال عسکری و "اعجاز بیانی قرآن" بنت‌الشاطئ به آن اشاره‌ای نشده، مورد بررسی قرار دهیم.

تبعیت:

از ریشه‌ی «ت-ب-ع» است که با مشتقات آن، 174 مرتبه در قرآن مجید به کار رفته است. با بررسی کتاب‌های لغت‌شناسی، به مفاهیمی‌پیرامون «پیروی و دنباله‌روی» برمی‌خوریم، با این تفاوت که در برخی از آن‌ها، تفاوت‌های جزئی مانند «پیروی کردن همچون سایه‌ی فرد یا دنبال کردن ردپای حیوانات (احمد بن فارس، 1404ق)» و «پشت سر کسی راه رفتن (ابن منظور، 711ق)» مشاهده می‌شود. اما نکته‌ی مشترک در تمامی‌این تعاریف، وجود علاقه و اختیار در این پیروی و دنباله‌روی است، که در رفتار یا عملی که انجام می‌شود، صادق است.

اطاعت:

از ریشه‌ی «ط-و-ع» است که همراه با مشتقات آن، 78 مرتبه در قرآن به کار رفته است. جوهری در تاج اللغة می‌گوید: اطاعت در صورتی به کار می‌رود که فرمان و دستور همراه با میل و اختیار باشد، نه از روی اجبار (جوهری، 1404ق). همچنین، احمد بن فارس در مقاییس اللغة معتقد است که این واژه دلالت بر همراهی وفرمان‌پذیری دارد و اگر فرد تسلیم باشد، «مطیع» و فرمان‌بردار نامیده می‌شود (احمد بن فارس، 1404ق).

پاسخ به یک شبهه: با توجه به آیۀ «...لا إکراه فی الدین...» چه ضرورتی در عمل کردن به دین و احکام آن و ولایت پذیری خواهد بود؟

انسان، صاحب اختیار و همراه با قوۀ عقل آفریده شده است و خداوند وی را بدون ابزارهای لازم برای زندگی در زمین عبث و بیهوده رها نکرده است. وی در گزینش دین خود مختار است و از آن زمان که دینی را به رسمیت شناخت، در کیفیت ربوبیت مولا طبق آیۀ «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...» باید طبق دستورها اطاعت کند و به عنوان مثالی جالب در این نکته، میتوان شیوۀ عمل به مستحبات را یادآوری کرد که با وجود اختیاری بودن آن، در شریعت نمی‌توان مستحباتی را ساخت و باید طبق قاعده و قانون پیش رفت.

مقایسۀ دو واژه:

با بررسی دقیق این دو واژه، وجود میل، رغبت و اختیار در هر دو به چشم می‌خورد اما چیزی که این دو را از هم متمایز می‌کند. وجود علاقه در تبعیت است. همچنین با توجه به کاربرد آن در قرآن، تفاوت شان در مولفۀ رتبه و درجه است، بدان معنا که در اطاعت، مطاع باید در درجه و مقام بالاتری نسبت به مطیع قرار گیرد. اما در تبعیتچنین مؤلفه‌های ملاک نیست و به تَبع آن نیز، وجود یک فرمان و دستور نیز شرط نمی‌باشد. علاوه برآن، وجود توالی و استمرار در تبعیت شرطاست در حالی‌که در اطاعت چنین نیست. همچنین در تبعیت تسلیم بیچون و چرا نیز مطرح است (ساروی،138۲ ). چراکه وجود عشق، علاقه،توالی و استمرار موجب می‌شود تا تابع به حقانیت متبوع، پی ببرد.

نکتۀ جالبی که در رابطۀ میان این دو واژه در گسترۀ شبکۀ معنایی قرآن به چشم می‌خورد این است که خداوند در ابتدا بنده‌اش را به انجامدستورهای الهی دستور می‌دهد و آنگاه با توجه به عشق و علاقهٔ ایجاد شده، وی را به تبعیت دعوت میکند و در واقع این روش تدریجی درآیات و همچنین نزول قرآن نیز، به چشم می‌خورد.


منابع:

١)قرآن کریم، ترجمۀ فولادوند.

۲) ابن فارس، اجمد بن فارس (٣۹۵ق). معجم مقاییس اللغة. بیروت: دارالفکر (۱٣۹۹ق).

٣) ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب. بیروت: دار صادر (بیتا)

۴) بنت الشاطی، عایشه (بیتا). العجاز البیانی للقرآن. ترجمه:

حسین صابری (١٣٧۶). تهران:شرکت انتشارات علمی

فرهنگی.

۵) پیشه فر، جعفر (١٣٨٨) اطاعت از منظر قرآن. نشریه دایرة المعارف قرآن، ش٣.

۶) جوهری، اسماعیل بن حماد (٣٩٣ق). الصحاح تاج اللغة و

صحاح العربیة. بیروت – لبنان: دار العلم للمالیین (١۴٠٧.ق)

۷) ساروی،پریچهر.) (۱٣٨٢) تبعیت از دیدگاه قرآن. نشریه

معرفت، ش۷۳.

٨) قرشی بنابی، علی اکبر (۱۳۰٧) قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.


انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

http://@anjomanelmiquran110

بازدید : 24
شنبه 24 اسفند 1403 زمان : 16:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن علمی دانشکده علوم قرآنی مشهد

قسمت دوم

قصه حضرت آدم در سوره مبارکه «ص» (کبر، علت امتناع شیطان و کافران از امتثال امر الهی)

اولین سوره‌ای که قصه آدم در آن بیان شده، سوره «ص» است. این سوره از سوره‌های مکی محسوب می‌شود و بر اساس ترتیب نزول، در ردیف سی‌وهشتم قرار گرفته است (معرفت، 1380، ص 90).

در این سوره، گفتار حول محور رسول خدا (ص) و ستیزه با قرآن شکل گرفته است. مشرکان از اینکه «ذکر» بر شخصی از میان خودشان نازل شده که آنان را بیم دهد، تعجب کردند و با پیام اصلی آن، یعنی دعوت به توحید در الوهیت، به مخالفت برخاستند و در این راه با یکدیگر متحد شدند.

با بیان قصه خلقت آدم و عناد شیطان با انسان، ریشه این عناد را استکبار و خودبرتربینی معرفی می‌کند (آیات 65-88) (همو، 1394، ص 180)؛ ویژگی‌ای که در کافران با عنوان «عزة» و «شقاق» در آیه دوم همین سوره به‌عنوان ریشه دشمنی با قرآن و پیامبر یاد شده است.

آیات 71-83 این سوره به داستان حضرت آدم اشاره دارد. هنگامی‌که خلقت انسان با ترکیب روح الهی و جسم خاکی به پایان رسید و به علت عظمتی که این روح داشت، خداوند دستور به سجده داد، تمامی‌ملائکه بر حضرت آدم سجده کردند، اما تنها شیطان بود که از این فرمان سر باز زد و در ردیف کافران قرار گرفت (ص: 73-74).

همان‌گونه که شیطان به خاطر استکبار از پذیرفتن سجده بر آدم امتناع کرد (ص: 74-75) و علت عدم سجودش را شرافت ذاتی خود و پستی خلقت آدم دانست (ص: 75-76)، خداوند نیز علت امتناع مستکبران از اطاعت و پرستش خود را داشتن احساس برتری و خودبزرگ‌بینی بیان می‌کند (ص: 8). این روحیه موجب شده که آنان به حقانیت قرآن اعتراف نکنند، هرچند نسبت به آن یقین داشته باشند. این سرکشی را ادامه می‌دهند تا زمانی که عذاب الهی را بچشند (طباطبایی، 1378، ج 17، ص 280).

مشرکان مکه، پیامبر را ساحر و دروغگو خواندند و از اینکه فرستاده‌ای از طرف خدا از میان جنس بشر برگزیده شده است، تعجب کردند. علت این تهمت آن بود که پیامبر اکرم (ص) نظام شرک را بر هم زد و با کنار زدن خدایان دروغین، تنها بر معبود واحد و یگانه تأکید کرد. این امر برای کافران مکه تعجب‌آور بود. آنان که دعوت پیامبر را مانعی برای رسیدن به اهدافشان می‌دانستند، میان مردم رفتند و آنان را به پیروی از روش‌های گذشته و پایداری در عبادت معبودان خیالی فرمان دادند و اعلام کردند که این تصمیم، مورد توافق بزرگان و رؤسای قبایل است.

آخرین بخش از تهمت‌های مشرکان و گروه‌های هم‌سو، این بود که باوجود اشراف، صاحبان قدرت و رؤسای قبایل، چرا وحی باید بر پیامبر نازل شود؟ آنان خود را برتر از پیامبر می‌دانستند (بهجت‌پور، 1390، ج 2، ص 272).

نویسندگان : سمیه عمادی خاندانی،رضا شکرانی، مهری کریمی

فصلنامه علمی‌پژوهشی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا


💎انـجمـن علــمی، نگاهیـــے نو بـــہ اندیــشـہ ورزیــدن

کانال ایتا :

https://eitaa.com/anjomanelmiquran110

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 704
  • بازدید کننده امروز : 665
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 705
  • بازدید ماه : 756
  • بازدید سال : 14100
  • بازدید کلی : 14120
  • کدهای اختصاصی